جمله پند آموز
جعبه جادویی
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. اصطلاح انگلیسی
فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیدههاست. و
آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.
ورد خواندن و انجام عملیات بدنی بدون کار برد وسایل سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اطلاق طلسم مستعمل است.
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود
واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم به موبدان ستاره شناس آیین مهر پرستی یا میتراییسم نام «maguš» یا «مجوس» گفته می شد که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است. پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند. و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.
واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مفدس زرتشتیان اشاره به مغها (روحانیون مهر پرستی)دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جادو حتّی ارائهٔ سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبانها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاشها و فعّالیتهای زیادی در طول تاریخ ثبت شده.
لغات مرموز اغلب عمداً یا سهواً در معنای یکدیگر به کار می روند. این سوء تفاهمها گاه مهم می شوند. مثلاً:
عناصر شیمیایی توسط کیمیاگران با رمز نگاشته میشد
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاشهای آنها کشف بعضی واکنشهای شیمیایی و عناصر و ... بود. آنها این اعمال را کیمیا میدانستند و علایم ستارهشناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند. این علایم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهای شیمیایی حقیقی، طبیعی و غیر جادویی(در معنای عام) اند.
نجوم، یا علم ستارهشناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستارهشناسی جدا شده است.
مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.
از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.
ورد خواندن و انجام عملیات بدنی بدون کار برد وسایل سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اطلاق طلسم مستعمل است.
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود
واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم به موبدان ستاره شناس آیین مهر پرستی یا میتراییسم نام «maguš» یا «مجوس» گفته می شد که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است. پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند. و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.
واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مفدس زرتشتیان اشاره به مغها (روحانیون مهر پرستی)دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جادو حتّی ارائهٔ سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبانها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاشها و فعّالیتهای زیادی در طول تاریخ ثبت شده.
لغات مرموز اغلب عمداً یا سهواً در معنای یکدیگر به کار می روند. این سوء تفاهمها گاه مهم می شوند. مثلاً:
عناصر شیمیایی توسط کیمیاگران با رمز نگاشته میشد
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاشهای آنها کشف بعضی واکنشهای شیمیایی و عناصر و ... بود. آنها این اعمال را کیمیا میدانستند و علایم ستارهشناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند. این علایم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهای شیمیایی حقیقی، طبیعی و غیر جادویی(در معنای عام) اند.
نجوم، یا علم ستارهشناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستارهشناسی جدا شده است.
مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.
از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است.